به گزارش شهرآرانیوز؛ اگر گوشه ذهنتان همیشه آدمی را دارید که وقتی دلتان میگیرد یا پُر است، روی سنگ صبوری اش میتوانید حساب کنید، آدم امن زندگی تان را یافتهاید. آدمهایی که همه ما به یکی از آنها در کنار خودمان نیاز داریم؛ چه در زندگی شخصی و چه در زندگی اجتماعی. این آدمها حضورشان هیچ وقت ما را نگران و آشفته نمیکند؛ وقتی در کنارشان هستیم، مجبور به نقش بازی کردن نیستیم و بدون ترس، سفره دلمان را برایشان باز میکنیم.
به این آدم ها، «آدمهای امن» میگویند؛ آدمهایی که کم کم باید خودمان هم به یکی از آنها تبدیل شویم، آدمهایی که امروز میخواهیم با کمک دکتر علی کاظمی دلوئی، روان شناس و خانواده درمانگر، درباره ضرورت حضورشان در زندگی مان و ویژگیهایی که دارند، قدری با هم صحبت کنیم.
میخواهیم به جای چند ساعت صحبت کردن درباره ضرورت حضور آدمهای امن در زندگی مان، با چند مصداق عینی و ملموس از روزمرگی هایمان این مسئله را برایتان باز کنیم.
مثل چند روز گذشته باز با مدیر بالادستی تان بحثتان شده است و او باز هم توقع کار بیشتری از شما دارد؛ درحالی که در مقایسه با خیلی از همکارانتان وظایف بیشتری را برعهده دارید و گاهی خارج از حوزه وظیفه تان هم کارهایی را انجام میدهید. در آن لحظه دوست دارید همه کارهایی را که در این مدت، بی منت انجام دادهاید، بلند فریاد بزنید و صدای اعتراضتان را به گوش همه برسانید؛ ولی تجربه تلخ نوبت پیش یادتان میآید که درد دل ساده شما در جمع تعدادی از همکار ان، چگونه رابطه نیم بند شما با مدیر بالادستی تان را خرابتر از قبل کرد، برای همین سکوت میکنید.
ولی خودتان خوب میدانید این سکوت فریاد خفتهای است که باید جایی بشکنیدش؛ بی آنکه مصداق بارزی در ذهنتان نقش ببندد، در آن لحظه دلتان هوای کسی را میکند که بتوانید روی رازداری اش، سنگ صبور بودنش، موقعیت شناسی اش و آرامشی که به شما میدهد، حساب کنید. منظورمان همان آدم امن زندگی تان است که در موقعیتهای زیادی مانند این لحظه باید کنارتان باشد.
تازه سر میز غذا نشستهاید که دخترتان بلند میشود و درحالی که با تلفن همراهش صحبت میکند، غذایش را خورده و نخورده، میرود. پسرتان هم به بهانه دیر شدن کلاسش، لقمهای میگیرد و نامفهوم چیزی میگوید و راهش را میکشد و میرود. همسرتان هم که مثل همیشه گوشی به دست، سرد و بی احساس، درحال انجام دادن کارهای عقب افتاده اش است. در آن لحظه احساس میکنید چندساعت وقتی که برای تهیه این غذا صرف کرده و عشقی که برای خوردن دورهمی آن به خرج دادهاید، همه هدر رفته است.
این حس غالبی است که این روزها دارید و گاهی دلتان میخواهد همه چیز را همان طور رها کنید و برای مدتی نامعلوم به جایی ناشناخته بروید. شاید آگاهانه ندانید؛ ولی بیشتر از همه این ناسپاسیها از اینکه این همه حرف و حس را پیش خودتان نگه داشته و گوش شنوایی برای خرج آن پیدا نکردهاید، از خودتان شاکی هستید و این حس شما را از درون تخریب میکند.
از وقتی پسرتان به سن بلوغ رسیده، مشکلاتتان چندبرابر شده است و احساس میکنید تنها هستید و نمیتوانید به کسی پناه ببرید. مغزتان هم بیشتر از این گنجایش ندارد اتفاقات بدی را که این چند وقت افتاده، تجزیه و تحلیل کند و برایش راه حلی بیابد. از آن طرف جرئت هم نمیکنید یک کلام دراین باره با همسرتان حرف بزنید؛ چون آخرین باری که اتفاقی مشابه این افتاده بود و شما خواستید کمی با همسرتان درددل کنید، نتیجه اش به هم خوردن رابطه والدوفرزندی و کش مکش بیشتر شد.
همسرتان عادت دارد، بی ملاحظه حرفی را که باید پیش خودش بماند، جایی نامربوط فاش کند یا با کنایه، طرف مقابل را متوجه اشتباهش کند. از آن بدتر تا مدتها اشتباه طرف را مانند چماقی توی سرش میکوبد. بارها هم دراین باره به او تذکر دادهاید؛ ولی بی فایده است، برای همین ترجیح میدهید یک تنه بار مشکلات فرزندتان را به دوش بکشید و از بستگان دور کمک بخواهید؛ ولی به همسرتان چیزی نگویید. پسرتان هم همین طور ترجیح میدهد درباره مشکلاتش با غریبهها حرف بزند؛ ولی یک کلام با پدرش وارد رابطه نشود.
امنیت و آرامش، دو نیازی هستند که همه ما به دنبال آن هستیم و برای هرکسی هم معنایی متفاوت از دیگری دارد. برای نمونه اگر شما آدمیباشید که به دنبال رشد و ترقی شغلی است، شاید آدم امن زندگیتان کسی باشد که بتواند بدون منت و دریغ، بیشترین کمک را در این زمینه به شما بکند. بنابراین، تعریف درست از آدم امن را نیازهای ما مشخص میکند؛ اینکه چه چیزی در زندگی برای ما اولویت دارد و مهم است. با همه اینها میتوان مجموعهای از ویژگیها را از خصوصیات این آدمها فهرست کرد که در هرزمینهای آنها را از دیگران متمایز میکند.
این افراد به اندازه کافی نسبت به دیگران توجه و محبت دارند و با آنها همدلی میکنند. فرقی هم نمیکند این افراد در چه شغل و منصبی قرار گرفته باشند. درک کردن شرایط دیگران، ویژگی بارز آن هاست.
صداقت و روراستی، ویژگی دیگری است که آدمهای امن را باید با آن شناخت؛ ویژگیای که از آنها آدمهای قابل اعتماد و شفاف میسازد و شما در هر حالتی میتوانید روی این خصلت آنها حساب کنید.
هر ویژگی و خصلتی که ارتباط شما با دیگران را تهدید کند، ویروس ارتباطی شناخته میشود؛ مانند تحقیر کردن، تهدید کردن، تمسخر، غر زدن زیاد، انتقادهای مخرب، سرزنش و...؛ رفتارهایی که سبب میشود وقتی با کسی هستند، حال خوبی نداشته باشید.
اگر به کسی نیاز داشته باشید و او نتواند وقتش را برای شما خالی کند، او آدم امنی برای شما نخواهد شد. آدمهایی که به وقت خوشی و بیکاری برای دیگران وقت میگذارند، آدمهایی نیستند که بتوان برای همیشه و به ویژه در سختیها روی آنها حساب باز کرد.
افرادی که زیاد عصبانی میشوند و پرخاشگری میکنند و اهل قهرکردن و ایجاد فاصله هستند و نمیتوان زیاد با آ نها وارد صحبت یا گفتوگو شد، برای هیچ کس فرد امنی محسوب نمیشوند.
آدمهای امن، قدرت حل مسئله دارند و وقتی شما در تنگناهای زندگی تان قرار میگیرید، میتوانید روی مشاورههای خوب و نتیجه بخش و راهکارهایشان حساب کنید. این افراد شما را تا حل کامل مشکلاتتان همراهی میکنند.
اگر بین حرف و عمل کسی تفاوت وجود داشته باشد، قابلیت اعتمادکردن را ندارد؛ بنابراین خیلی مهم است که وقتی با کسی حرف میزنید، قولی میدهد یا عهدی میبندد، مطمئن باشید که پای حرفش میایستد.
رازداری یکی از ویژگیهای مهمی است که باید آدمهای امن را با آن شناخت. اگر شما در کنار کسی قرار بگیرید که دائم نگران حرفهایی باشید که میزنید، احساس امنیت روانی را از شما میگیرد.
وقتی شما اشتباهی میکنید، انتظار دارید طرف مقابلتان شما را درک کند، آن را بپذیرد و انعطاف نشان دهد؛ یعنی فقط من نباشد و فقط خودش را نبیند. مانند پدرو مادرهای سلطه گر که هیچ گاه احساس خوبی را به فرزندانشان نمیدهند.
تجربه برخورد یا زندگی با آدمهای ناامن، افزون بر اینکه امنیت روانی را از ما میگیرد، سبب میشود تا نتوانیم خیلی راحت به دیگران اعتماد کنیم. به ویژه وقتی این ناامنی در کودکی و خانوادهای پرتنش هم ایجاد شده باشد، آن وقت باید سالهای طولانی تلاش کرد تا احساس بدی را که در رابطه با دیگران به سراغمان میآید، از ذهنمان پاک کنیم. این تجربههای ناخوشایند معمولا ما را شکننده و ضعیف میکنند و اعتماد به نفسمان را از بین میبرند. درواقع، حکم سدی را دارند که ما در روابطمان برقرار میکنیم.
برای اینکه بتوانید به آدم امنی تبدیل شوید، باید تلاش کنید ویژگیهای مثبت این افراد را در خودتان تقویت کنید. برای این کار هم هیچ گاه دیر نیست. توصیه میکنیم این چند راهکار را به کار ببندید: